استراتژی دیجیتال مارکتینگ یک برنامه جامع و اساسی برای دستیابی به اهداف تجاری از طریق تکنولوژیهای مختلف (عمدتاً اینترنت) است. در سند استراتژی بازاریابی دیجیتال، روشهایی همچون بازاریابی محتوایی، ایمیل مارکتینگ یا موبایل مارکتینگ نتایجی مثل جذب مخاطب هدف، تقویت رؤیتپذیری برند و افزایش فروش را به همراه دارند.
کسبوکارهای موفق با تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ به فعالیتهایشان در بسترهای دیجیتالی مختلف سروسامان میدهند. یک برنامه جامع به مارکترها در تعریف شفاف اهداف، شناسایی مخاطب هدف، توزیع بهینه منابع و در نهایت، بهینه سازی نرخ تبدیل کمک میکند.
باتوجهبه اشباع حوزههای مختلف، طراحی استراتژی بازاریابی دیجیتالی دیگر فقط یک انتخاب ساده نیست و برای هرگونه فعالیت جدی، اقدامی ضروری محسوب میشود. بیزینسها باید با یک پلن منسجم و همهجانبه مخاطب را در نقطه صحیح، زمان مناسب و با حداکثر اثرگذاری پیدا کنند.
در مطالعهای از Smart Insights بیان شد که:
نزدیک به ۵۰ درصد از کسبوکارها اعلام کردند بدون هیچگونه استراتژی خاص مشغول دیجیتال مارکتینگ هستند. این غفلت رقبا از داشتن یک برنامه جامع، فرصت بزرگی ایجاد میکند.
در این مقاله از تسمینو با پاسخ به سؤال «استراتژی بازاریابی دیجیتال چیست» به شما کمک میکنیم تا از این فرصت بزرگ استفاده کنید. ابتدا با عناصر اصلی استراتژی های بازاریابی دیجیتال آشنا میشویم و سپس مزایایش را بررسی خواهیم کرد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ دقیقاً چیست و چه تفاوتی با تکنیکهایش دارد؟
استراتژی دیجیتال مارکتینگ یک برنامه پیشرفته برای تعیین نحوه بازاریابی کسبوکارها در بسترهای دیجیتالی است که با آنالیز اطلاعات و آمارها تهیه میشود. تاکتیکهای مختلف مثل بازاریابی شبکه های اجتماعی، اینفلوئنسر مارکتینگ یا تولید محتوای تبلیغاتی و سئو فقط با داشتن استراتژی معنا مییابند.
در دیجیتال مارکتینگ، استراتژیها بهعنوان نقشهای برای تحقق اهداف تجاری، جذب مخاطب جدید، بهبود تجربه کاربر و تقویت رؤیتپذیری کسبوکار تدوین میشوند. کارکرد اصلی استراتژی، ترکیب هوشمندانه نقشآفرینی در فضای دیجیتال با راهکارهای بازاریابی برای مخاطبان مدرن است.
اهمیت همسویی استراتژی با اهداف تجاری؛ فاکتور حیاتی برای رشد و موفقیت دائمی
تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ باید مطابق با اهداف تجاری انجام شود تا موفقیت کمپانی در بلندمدت تضمین شود. هماهنگی استراتژی با اهداف به کسبوکار اجازه میدهد تا همه فرایندها با سرعت بالا و به بهینهترین شکل ممکن انجام شوند.
همچنین با یک استراتژی مناسب، برند میتواند بهراحتی با تغییرات در بازار، تکنولوژی و سلیقه مخاطب کنار بیاید و بهجای پیروی از رقبای موفق، خود بهعنوان یک پیشرو در حوزه کاری مطرح شود.
تفاوت استراتژی بازاریابی دیجیتال با تاکتیکها و کمپینهای بازاریابی
گاه در توضیح استراتژی های دیجیتال مارکتینگ، به مرز مشخص بین استراتژی، راهکارهای اجرایی و کمپینهای بازاریابی توجه نمیشود. تمایز قائلشدن بین این سه مفهوم، به طراحی یک برنامه پربازده کمک میکند.
راهکارها یا تاکتیکها، متدهایش اجرایی و روش های تبلیغات اینترنتی یا دیجیتالی در چارچوب استراتژی هستند. برای مثال اقدامات موجود در استراتژی های تولید محتوا مثل پست سوشال یا نوشتن مقاله، جزوی از تاکتیکها در استراتژی به حساب میآیند.
کمپینهای بازاریابی دیجیتال نیز تلاشهای سازمانیافته برای تبلیغات یا اشاعه پیام برند در دوره زمانی مشخص هستند. کمپینها را باید زیرمجموعه استراتژی اصلی و دربرگیرنده تاکتیکها در نظر گرفت که معمولاً برای اهداف خردتر و کوتاهمدت طراحی میشوند.
اجزای اصلی استراتژی های دیجیتال مارکتینگ؛ ابعاد کلیدی برنامه جامع بازاریابی مدرن
تدوین یک استراتژی جامع برای بازاریابی دیجیتال از دانش و تحقیقات تأثیر میپذیرد و بر مبنای حدس و گمان نیست. استراتژی کارآمد باتوجهبه تعداد عناصر کلیدی خاص طراحی میشود تا بازاریابی برای مخاطب تعاملبرانگیز باشد و کسبوکار را با سرعت بیشتری به اهدافش برساند. عناصر کلیدی استراتژی بازاریابی دیجیتال عبارتاند از:
اهداف بلندمدت و کوتاهمدت، مؤثر برای تدوین یک سند استراتژی دقیق
در تدوین استراتژی های بازاریابی دیجیتال باید به دو نوع هدف بلندمدت و کوتاهمدت توجه شود. اهداف بلندمدت یا Goal همان نتایج اصلی و برجستهای هستند که کسبوکار برایشان تلاش میکند. ماهیت هدفهای بزرگ بهغیراز برقراری ارتباط اولیه با مخاطب به دو شکل دیگر نیز قابل بررسی است:
- ریتارگتینگ: یادآوری درباره محصول یا سرویس به کاربری که خرید را نهایی نکرده است.
- ریمارکتینگ: برقراری ارتباط با کاربری که قبلاً با برند تعامل داشته است.
هدفهای کوتاهمدت (Objective) نیز مقصدهای مختلف هستند که رسیدن به آنها، حضور در مسیر اصلی چشمانداز و نتایج جزئیتر را تضمین میکند. برای هر دو نوع هدفگذاری در استراتژی دیجیتال مارکتینگ میتوان از رویکرد SMART کمک گرفت.
مخاطب هدف، فاکتور کلیدی برای جهتدهی به استراتژی بازاریابی
یک استراتژی شفاف به مارکترها میگوید که تکنیک های بازاریابی آنلاین یا دیجیتالی را باید دقیقاً برای چه کسی اجرا کنند. شناسایی مخاطبان اصلی و نیازهایشان به ارتباط عمیق و لمس احساسات افراد منجر میشود. باید از همان ابتدا بدانید که هدف شما از فرآیند بازاریابی جذب و جلب توجه چه گروهی از افراد جامعه است.
برای شناسایی مخاطب هدف باید پرسونای آنها بهطور دقیق مشخص شود. پرسونای مشتری در واقع ویژگیهای جمعیتی، رفتارها، علایق و دغدغههای گروههای مختلف هدف را مشخص میکند. با شناخت مشتریان حقیقی میتوان تلاشهای مارکتینگ را با نیازها و علایق آنها تطبیق داد تا نرخ تبدیل و انگیجمنت بهبود یابد.
بودجه، عامل محدودکننده راهکارهای موجود در استراتژی
بودجهبندی و تخصیص صحیح منابع در بین کانالهای مختلف، پای ثابت استراتژی بازاریابی دیجیتال است. هر سبک بازاریابی، از تبلیغات بنری گرفته تا سئو و ایمیل مارکتینگ، نیازمند سرمایهگذاری مالی است. همچنین بهغیراز بحث مالی، منابع دیگری مثل زمان، سختافزار و نیروی انسانی نیز باید مدیریت شوند.
برای بودجهبندی در استراتژی باید به عایدی یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI) هر روش نیز توجه کرد. سازوکارهایی برای مدیریت هزینهها نیز باید در سند استراتژی موجود باشند. برای مثال اقدامات کنترلی مثل مارکتینگ اتومیشن با استفاده از رویکردهای اتوماسیون از هزینههای جاری میکاهد.
معیارها و KPIها، اِلِمانهایی برای سنجش عملکرد استراتژی
تعریف متریکهایی بهعنوان شاخص کلیدی عملکرد و ایجاد برنامهای ثابت برای نظارت بر آنها، یکی از مهمترین ابعاد کار در طراحی استراتژی دیجیتال مارکتینگ است. این نوع رویکرد دادهمحور، موفقیت و اثرگذاری راهکارها را میسنجد.
با جدی گرفتن بحث نظارت و آنالیز معیارهای عملکردی میتوان از مصرف صحیح منابع اطمینان حاصل کرد. تعدادی از مهمترین KPIها در استراتژی های دیجیتال مارکتینگ عبارتاند از:
- ترافیک سایت: میزان رؤیتپذیری و نفوذ کاربران به وبسایت را میسنجد.
- نرخ تبدیل: معیاری برای محاسبه اثرگذاری تکنیکهای لیدسازی و تبدیل مخاطب به مشتری واقعی است.
- هزینه به ازای هر اقدام (CPA): برای ارزیابی هزینه کل به ازای هر مشتری یا کاربر اقدامکننده درون هر کانال بازاریابی استفاده میشود.
- نرخ انگیجمنت: برای درک میزان تعامل مخاطبان مخصوصاً از طریق استراتژی های سوشال مدیا به کار میآید.
- نرخ لیدسازی: تعداد مشتریان بالقوه که اطلاعات تماسشان را از طریق فعالیتهای بازاریابی ارائه کردهاند بیان میکند.
- ارزش طول عمر مشتری (CLV): معیار Customer Lifetime Value که درآمد کل قابل انتظار از هر مشتری طی ارتباطش با کسبوکار را برآورد میکند.
مهمترین نکته در استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد دیجیتال مارکتینگ، بررسی دقیق آنها با ابزارهای کاربردی و مطمئن است. KPIهای اختصاصی استراتژی بازاریابی دیجیتال باید بهصورت دورهای و منظم تحت نظارت قرار بگیرند.
مراحل تدوین استراتژی بازاریابی دیجیتال موفق؛ قدمبهقدم با تهیه یک نقشه برای مارکتینگ مؤثر
یک دیجیتال مارکتر علاوهبر آنکه باید بداند استراتژی بازاریابی دیجیتال چیست، باید با مراحل تدوین این برنامه نیز آشنا باشد. بیتوجهی به هرکدام از مراحل و ردکردن آنها میتواند حرکت کسبوکار به سمت اهدافش را مختل کنند. در بخش زیر، اصلیترین مراحل تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ را بررسی کردهایم.
۱- انجام تحقیقات مربوط به بازار؛ شناسایی حوزه فعالیت و رقبا
مطالعه وضعیت بازار (Market Research)، اولین قدم برای طراحی هرگونه استراتژی بازاریابی است. این اقدام شاید حتی در سادهترین فرم فعالیت اقتصادی نیز صورت بگیرد. در مارکت ریسرچ، استراتژیست باید از حوزه کاری، رقبا و مخاطب هدف اطلاعات مفیدی جمعآوری کند و سپس به تحلیل آنها بپردازد.
بدون درک ترندهای موجود در بازار و فهم رفتار مشتریان، تلاش برای بازاریابی مثل تیری در تاریکی خواهد بود. ابزارهایی مثل گوگل ترندز یا راهکارهایی همچون تهیه پرسونای مخاطب در این مرحله به کار گرفته میشوند. نظرسنجی و تحقیق میدانی را نیز نباید از یاد برد. برای تحلیل رقبا هم ابزارهایی مثل سمراش استفاده میشود.
۲- تعریف ارزش پیشنهادی منحصربهفرد (UVP)؛ مشخصکردن نحوه رفع نیاز یا چالش مخاطبان
در مرحله دوم از تعیین استراتژی های بازاریابی دیجیتال باید ارزش پیشنهادی منحصربهفرد یا Unique Value Proposition مشخص شود. فاکتور UPV برخلاف اسمش اصلاً پیچیده نیست و به یک سؤال ساده جواب میدهد: چرا مشتریان باید یک برند خاص و محصولات یا خدماتش را به سایر برندها ترجیح بدهند؟
ارزش پیشنهادی منحصربهفرد صرفاً با ارائه محصولی متفاوت حاصل نمیشود. برند باید نیاز یا مشکل مخاطبش را به شکل اختصاصی رفع کند. یک UVP قدرتمند در بازارهای رقابتی نقشی تعیینکننده دارد و موجب تمایز از رقبا میشود. UVP به فعالیتهای موجود در استراتژی ثبات میدهد و اعتبار برند را تقویت میکند.
۳- انتخاب کانالهای مناسب دیجیتال مارکتینگ؛ گامی مهم در برقراری ارتباط با مخاطب
حتی برترین راهکارهای دیجیتال مارکتینگ نیز اگر در محیط مناسب اجرا نشوند، هیچ سودی نخواهند داشت. انواع دیجیتال مارکتینگ وجود دارند و نکته جالب اینکه برخی از آنها مثل موبایل مارکتینگ و اساماس مارکتینگ لزوماً به اینترنت وابسته نیستند.
استراتژیست باید بر اساس اهداف تجاری برند و مخاطبان هدف، از بین مواردی مثل سوشال مدیا، سئو، بلاگ یا ایمیل یکی را انتخاب کند. ارزیابی مخاطب برای شناسایی نحوه مصرف محتوا (خواندن بلاگ، تماشای ویدیو یا پست سوشال) و توجه به ماهیت محصول از نکات مهم در انتخاب کانال بازاریابی هستند.
۴- توسعه استراتژی محتوا؛ مرحله تعیین نحوه ارتباط با مخاطب
بازوی اصلی استراتژی دیجیتال مارکتینگ در برقراری ارتباط با مخاطب، تولید محتوا است. محتوای بینقص زمینه را برای جذب و تعامل کاربران فراهم میکند و در طول سفر مشتری، نرخ تبدیل مخاطبان را افزایش میدهد. محتوا باعث میشود تا بازدیدکنندگان به سرنخهایی برای فروش تبدیل شوند.
ارزشهای سازمانی از طریق محتوا به مخاطب منتقل میشوند. افزایش آگاهی از برند و تقویت اعتمادپذیری هم با فرمتهای مختلف محتوایی انجام میشود. برای سئو و بهبود رؤیت محتوا نیز باید تدابیری اندیشید. باایناوصاف، تدوین استراتژی محتوا یکی از گامهای مهم برنامهریزی برای دیجیتال مارکتینگ است.
در استراتژی محتوا، فرمتها (متن، تصویر، پست سوشال یا ویدیو)، هدف از انتشار هر قطعه و کانالهای توزیع مشخص میشوند. روشهای تولید محتوا اعم از درونسازمانی، برون سپاری تولید محتوا یا حتی افیلیت مارکتینگ نیز در سند مشخص میشوند.
۵- پیادهسازی و نظارت بر استراتژی بازاریابی دیجیتال؛ مرحله پایانناپذیر مارکتینگ
استراتژی دیجیتال مارکتینگ با تولید محتوای هدفمند برای مخاطب مشخص در بسترها اختصاصی ادامه مییابد اما همینجا به پایان نمیرسد. پس از اجرای اقدامات، نوبت به آنالیز و مانیتور عملکرد استراتژی میرسد. با مانیتورینگ پیوسته، علاوهبر شناسایی ضعفها و فرصتها، هرگونه مشکل بهسرعت برطرف خواهد شد.
حتی کارآمدترین استراتژیها نیز در صورت عدم نظارت پیوسته شاید با مشکل روبهرو شوند. هدف نهایی، بهبود عملکرد و افزایش ROI است. استفاده از ابزارهای مانیتورینگ و مدیریت پروژه در کنار توجه به KPIهایی که از قبل مشخص شدهاند در این مرحله کاربردی خواهد بود. انواع تستهای A/B نیز مفید واقع میشوند.
مزایای داشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ؛ دلایل اهمیت برنامه جامع برای کسبوکارهای موفق
انواع مختلفی از فریمورک دیجیتال مارکتینگ مثل RACE یا SOSTAC وجود دارند که اولی روی مراحل مختلف سفر مشتری تمرکز دارد و دومی نیز رویکردی جامعتر برای مارکتینگ است.
هر نوع استراتژی دیجیتال مارکتینگ بهغیراز کارکردهای اختصاصی دارای مزایای عمومی است که فقط به شرط طراحی دقیق به دست میآیند. مزایای اصلی داشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ را در زیر بررسی کردهایم.
۱- افزایش رؤیتپذیری و آگاهی از برند؛ تمایز در میان رقبا
در دورهای که نخستین راهحل برای خرید یا کسب آگاهی جستجوی آنلاین است، رؤیتپذیری اینترنتی حرف اول را میزند. برنامه استراتژیک، شانس تمایز برند و شنیدهشدن صدایش در فضای پرازدحام بازار را افزایش میدهد.
استراتژی های بازاریابی دیجیتال اگر منسجم باشند باعث میشوند برند در زمان مناسب از طریق بستر درست به مشتری بالقوه دسترسی پیدا کند. کسب شهرت فقط با ثبات در اجرای برنامههای استراتژی امکانپذیر است.
۲- تقویت تعاملپذیری و وفاداری مشتری؛ حفظ جریان درآمدی
استراتژی های دیجیتال مارکتینگ تنها به جذب مشتری ختم نمیشوند بلکه به تقویت رابطه با مخاطبان هدف و مشتریان فعلی نیز کمک میکنند. با تقویت وفاداری و اعتماد مخاطب به برند از طریق تکنیکهایی مثل پشتیبانی و CRM خودکار، احتمال اقدام نهایی از جانب او بیشتر خواهد شد.
۳- صرفه اقتصادی در مقایسه با بازاریابی سنتی
تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ نسبت به روشهای سنتی بازاریابی مثل آگهی تلویزیونی یا بیلبورد تبلیغاتی مقرونبهصرفهتر است. حتی کسبوکارهای کوچک، مستقل و نوپا نیز میتوانند یک برنامه ساده اما مؤثر طراحی کنند. استراتژیها، بیزینس را با حداقل هزینه در معرض حجم عظیم مخاطبان قرار میدهند.
۴- سهولت آنالیز معیارهای عملکرد؛ سازگاری و عیبیابی بیدردسر استراتژی
یکی از برجستهترین مزایای استراتژی دیجیتال مارکتینگ، اندازهگیری راحت عملکردش است. هر کلیک، ایمپرشن و تبدیل را میتوان بهصورت آنی ردگیری و آنالیز کرد. با این مزیت، تصمیمگیری دادهمحور برای اعمال تغییر در استراتژیهای بهآسانی صورت میگیرد تا ریسکها به حداقل برسند و فرصتهای رشد از دست نروند.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ، برگه تقلب بازاریابی مدرن از برنامهریزی تا اقدام
استراتژی بازاریابی دیجیتال دقیقاً مثل یک نقشه راه عمل میکند؛ به این معنی که کسبوکار با پیروی از آن میتواند قدمبهقدم به اهدافش نزدیکتر شود یا در مواجهه با چالش، راهحل را درون همان نقشه پیدا کند.
اهمیت این پلن آنقدر بالاست که تهیه سند استراتژی یکی از مهمترین سرفصلها در هر دوره دیجیتال مارکتینگ است. یک استراتژی که با تحلیل رقبا و بررسی بازار طراحی شده باشد، کمک میکند که برند در همان بازار و برابر همان رقبا، توجه مخاطب را برباید.
در این مقاله با نگاهی کاربردی، استراتژی دیجیتال مارکتینگ را همراه با المانهای اصلی و مراحل تدوین بررسی کردیم. حالا میتوانید چیدن استراتژی را از یک پیشنویس ساده و اولیه از برنامه کسبوکارتان آغاز نمایید. یادتان باشد که استراتژی بازاریابی دیجیتالی ترکیبی از خلاقیت، تحلیل و فرصتطلبی است.
امیدواریم این مقاله به شما برای برنامهریزی و کسب یک نگاه استراتژیک در کسبوکار کمک کرده باشد. در بخش نظرات برایمان از ایدههای خلاقانه و چالشهای استراتژی بگویید تا ما هم از تجربیات شما یاد بگیریم.